جوان آنلاین: زندگی کارمندی به ظاهر تصویری آرام دارد، سر ساعت رفتن و بازگشتن، تعطیلی پنجشنبه و جمعه، مرخصیهای سالانه، پاداش، عیدی و فرصت رسیدگی به زندگی شخصی. اینها همان روی خوش سکهای است که در ذهن بسیاری از مردم نقش بسته است، اما واقعیت برای همه کارمندان به این اندازه هم ساده و آرام نیست، به ویژه برای مادرانی که بار سنگین کار بیرون و خانه را همزمان به دوش میکشند.
روی دیگر این سکه گاهی آنقدر سنگین است که نفس کشیدن را دشوار میکند. مادر کارمندی را تصور کنید که فرزند مدرسهای دارد و با شروع سال تحصیلی، مشکلاتش دو چندان میشود. در گذشته، تعطیلیهای ناگهانی مدارس تنها به روزهای برفی محدود بود و به خاطر نزدیکی خانهها و روابط فامیلی، کودکان جای امنی برای ماندن پیدا میکردند، اما امروز با تغییر سبک زندگی و فاصله خانواده ها، تعطیلیهای مکرر به بهانه آلودگی هوا یا کمبود انرژی، مادران را سردرگم کرده است. در چنین شرایطی، آنان ناچارند در کنار شهریههای سنگین مدارس، برای یک روز نگهداری فرزند در مهدکودک نیز هزینه جداگانه بپردازند. ماجرا به همین جا ختم نمیشود. مدیریت کلاسهای آنلاین و همزمان انجام وظایف اداری، فشار مضاعفی را بر مادران کارمند تحمیل میکند. اگر به محل کار بروند، با گلایه فرزند و تذکر اولیای مدرسه روبهرو میشوند، اگر در خانه بمانند سرزنش مدیر و همکاران در انتظارشان است. حالا تصور کنید این مادر با حقوق محدود کارمندی، شهریه چند میلیونی مدرسه فرزند را تنها برای آن میپردازد که محیطی آرام برای تحصیل فراهم شود، اما باز هم هزینه سرویس مدرسه، خرید تجهیزات و هماهنگی کلاسهای مجازی بار دیگری بر دوشش میگذارد.
حتماً صبحهای زود در سرمای زمستان یا گرمای تابستان مادرانی که نوزاد یا کودک خردسال خود را با چهرهای خسته و نگران به مهد یا مدرسه میبرند را دیدهاید. پایان مرخصی ۹ ماهه زایمان، آغاز اضطرابی تازه برای مادر کارمند است، چراکه اغلب محلهای کار از مهدکودک خبری نیست و مادر ناچار است کودک را به مرکزی خارج از محل کار بسپارد. احساسی از گناه و ناتوانی، همواره همراه این مادر است. میان کارهای خانه، خرید، پخت و پز، پیگیری مدرسه و همزمان پاسخگویی به وظایف اداری، معادلهای پیچیده شکل میگیرد که هر روز باید آن را حل کند. این همه دشواری، زمانی طاقت فرساتر میشود که همسر یا خانواده همراه و همدل نباشند. در چنین شرایطی، فشار روانی و جسمی به گونهای بر مادر تحمیل میشود که سلامت او و کیفیت کارش به شدت آسیب میبیند.
آمارها نیز این واقعیت را تأیید میکنند. بر اساس تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، حدود ۲۳درصد زنان کارمند دچار افسردگی هستند، در حالی که این میزان در زنان خانه دار تنها ۶ درصد گزارش شده است. این اعداد، هشداری جدی برای خانوادهها و مسئولان است، چراکه اگر شرایط کاری و زندگی زنان کارمند اصلاح نشود، سلامت روانی این قشر و در ادامه سلامت خانواده و جامعه در معرض خطر خواهد بود.
اجرای طرحهای دورکاری، ایجاد ساعت کاری شناور، افزایش مرخصیها، فراهمکردن خدمات مراقبت از کودک در محیطهای کاری و حمایتهای روانی و اجتماعی راهکارهایی است که میتواند بخشی از بار این فشارها را کاهش دهند، اما هیچ یک بدون همراهی و همکاری خانوادهها به نتیجه نخواهد رسید.
زندگی کارمندی برای مادران شاغل، اگر با این حمایتها همراه نباشد، نه آرامش بخش، بلکه سنگین و طاقت فرساست. جامعه باید بپذیرد پایداری خانواده و پرورش نسل آینده در گرو توجه به این قشر است. اگر چشم بر مشکلاتشان ببندیم، آسیبها نه تنها دامان مادران، بلکه خانواده و جامعه را نیز خواهد گرفت.